-
حس بد...
چهارشنبه 27 خرداد 1394 18:04
چه حس بدیست با تمام احساست به دیدن کسی بروی که خودش را آماده کرده تا به تو بگوید دیگر ... دوستت ندارد!
-
عاشق توام...
چهارشنبه 27 خرداد 1394 18:03
من عاشق زمستانم عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سُر نخوری ! که گونه هایت از سرما سرخ شده است سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای دست هایت در جیبت به هم مچاله شده معصومانه به زمین خیره ای چه قدر دوست داشتنی شده ای .. حرفم را پس میگیرم من عاشق زمستان نیستم ، عاشق تــوام …
-
نمیبخشم...
چهارشنبه 27 خرداد 1394 18:01
نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی ، به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی ، نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی ، به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی ، نمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی ، بی وجدان...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 خرداد 1394 17:59
خستـــه ام (!) از ایـــن دلـــدارے هـاے مجـازے دلـــم شانــه هـاے حقیقی میخــواهـد....
-
آوره...
چهارشنبه 27 خرداد 1394 17:56
توکه نباشی… میان سربه راهی و روبه راهی… هیچکدام نیستم آواره ام!
-
آیینه
چهارشنبه 27 خرداد 1394 17:56
آیــنــه هــم شــکــایــتــ دارد از مــن... روی ِ خــوش مــی خــواهــد... آیــنــه جــان ؛ نــدارم ، نــدارم ، نــدارم...
-
قلب گم شده...
چهارشنبه 27 خرداد 1394 17:46
ایـــטּ منـــم .. دختــرے تنــــها با قلـــــــــبے شڪــستـﮧ در دسـت کـﮧ نیـــمـﮧ اش را دســت او گـــــــم ڪـرده اســت به او بگویــید برگــردد با او ڪــارے ندارم ... فقط میــخواهم نیــمـﮧ ی دیـگر قلبــم را گـــداۓ ڪـُـنــَـ م !
-
پا برهنه...
چهارشنبه 27 خرداد 1394 17:45
بنـــد دلـــم را به بند کفـــش هایت گـــره زده بودم که هر جـــا رفتـی دلــم را با خود ببری غــــافل از اینکه تو پـــا برهنـــه می روی و بی خبــــر...
-
حال این روزهای من...
چهارشنبه 27 خرداد 1394 17:37
اینجا آرامگاه بغض های کهنه است کمی سکوت... اگر بیدار شوند درد دارند لعنتی ها…